سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوتاه ولی عمیق

سلام دوستای گلم

این مطلب رو امروز توی ایمیل هام خوندم،به نظرم خیلی جالب بود،حیفم اومد براتون نذارمش.نمی دونم نویسندش کیه اما واقعا عالی گفته.

مطلب اینه:

در معبدی گربه ای بود که هنگام مراقبه ی راهب ها مزاحم تمرکز آن ها
می شد . بنا بر این استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر
گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد . این روال سال ها ادامه پیدا
کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد . سال ها بعد استاد بزرگ در گذشت . گربه هم
مرد . راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه به درخت
ببندند تا اصول مراقبه را درست به جای آورده باشند . سالها بعد استاد بزرگ
دیگری رساله ای نوشت در باره ی اهمیت بستن گربه !!!!!!!!!


نمی دونم چی شده

دو سه روزه باز م رفتم تو حال و هوای 3 ماه پیش

به دلایل مختلف یادش می افتم و دلم براش تنگ میشه

نمیدونم واسه چی هنوزم میاد تو ذهنم

چرا نمیتونم ذهنمو کنترل کنم؟حتی گاهی اوقات از فکر کردن به خاطرا ت شیرینش لذت می برم و ناراحت میشم که چرا نمیتونم دوباره داشته باشمشون

ولی خیلی زود خودمو با این حرف آروم می کنم که: هر چی که پیش میاد به نفعمه و یه آدم عاقل هم به خاطر چیزی که به نفعشه نباید ناراحت باشه،سعی می کنم آزار و اذیت هاشو به خاطر بیارم تا خودمو قانع کنم که :چقدر خوبه که دیگه نیست اما واقعیت اینه که هنوزم دلم براش تنگ میشه

نمیدونم دل اونم واسه من تنگ میشه یا نه

اما امیدوارم هر جفتمون زود زود خوب شیم

هیچی نمی دونم فقط می دونم که هرگز دلم نمیخواد برگرده و من بازم اون خاطرات رو باهاش تجربه کنم و مهم تر اینکه هرگز دلم نمیخواد همچین رابطه ای رو(دوست داشتن) رو با کس دیگه ای قسمت کنم،نه به این خاطر که دلم براش تنگ میشه یا .... به این دلیل که آزاد بودن رو ترجیح میدم،درسته گاهی دل تنگی اذیتت میکنه،اما هم خدا هست و هم مجبور نیستی وقتی حالت خوب نیست به یکی دیگه هم دلداری بدی و مدام لازم نیست به خودت ثابت کنی اون بهترینه تا جلوی دوستات کم نیاری و لازم نیست که برای رفتاری که باهات میکنه خودتو توجیح کنی که منظوری نداشت و دنبال جواب سوالایی بگردی که جوابش پیش تو نیست و هر رفتاری که ازش می بینی و ناراحت میشی به جای اینکه بگی اون چقدر رفتارش بد بود خودتو سرزنش کنی که نکنه من کار اشتباهی کردم و از اینکه با دیگرانی به جز تو ،شاده و لذت می بره ناراحت شی و فکر کنی عادی و تکراری شدی و مدام بخوای نشون بدی که واسه اون بهترینی حتی اگه به قیمت زیر پا گذاشتن خودت باشه! و همیشه ترس از دست دادن کسی رو داشته باشی که گاهی خودت بیخودی توی ذهنت گنده اش کردی در حالیکه واقعا هیچی نیست و .....

به همه این دلایل که همه دخترا و پسرا توی دوستی هاشون تجربه می کنن ترجیح میدم ،همونطور که اولین دوستم بود،آخریشم باشه

برای دعا کنین،دعا کنین آروم شم و خودمو پیدا کنم

خیلی فشار بهم میاد ،هم درسی،هم خانوادگی هم ....

اما مطمئنم که خدا هست......

 


باید کاری کرد...

از ارتباط با آدمها نترس،چه زن و چه مرد

با اونها یک رابطه سالم در حد آشنایی برقرار کن و سعی کن که هیچ کدومتون از حد تعادل خارج نشین و به حریم های شخصی هم احترام بذارین

میتونی از هر کدوم از آدمها چیزهای جالب و زیبایی یاد بگیری و هر کدومشون حداقل میتونن به یه خاطره شیرین و ناب و پاک تبدیل بشن

شاید هم یه روزی یاد بگیریم که دوستای خوبی برای هم باشیم _البته با رعایت اصولی که بهشون معتقدیم_

یاد بگیریم که همدیگه رو به  خاطر وجودشون  و نه به خاطر اینکه مال ما باشن یا اونطوری که ما میخوایم رفتار کنن،دوست داشته باشیم

یاد بگیریم کمک کنیم نه به خاط اینکه اونهام کمکمون کنن ،بلکه به این دلیل که به احساسمون خدمت کنیم و آروم و شاد زندگی کنیم و از همین الان احساس خوشبختی کنیم.....

باید کاری کرد....

 


من پول دارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1

سلام دوستای گلم

یه چیز بگم؟

امروز رفته بودم تا باقیمانده پولمو پس انداز کنم که این دم عیدی همش خرج نشه!

رفتم بانک انصار

گفتم می خواست حساب سژرده بلند مدت باز کنم

بعد از یه عالمه معطلی که همه می گفتن به خاطر شلوغی عیده،وقتی می خواست حساب باز کنم،متصدی پرسید چقدر ی خوای بذاری به حسابت؟

منم گفتم 000/600 تومن

گفت چقدر؟؟

منم گفتم 600 تومن دیگه ،مگه چشه؟

گفت آخه 600 تومنم پوله که اومدی پس انداز کنی؟

خیلی بهم برخورد

آخه این 600 تومن برای من کلی پس انداز بود

وقتی اومدم برم دانشگاه(دوستم اونجا منتظرم بود) حالم خیلی بد بود

دلم میخواست یه عالمه پول داشتم تا ا ون آقا اینطوری بهم نمی گفت ،اما بعد یه کم فکر کردن می دونین به چه نتیجه ای رسیدم؟

اینکه من یه عالمه پول دارم،اما فعلا فقط 600 تومنش بالفعل شده!!!!!!

مگه راز همینو نمیگه؟

میگه منابع بی پایانن؟

منم از این منابع بی پایان میخوام خببببببببببببببب

 

 

 


با ضمیر ناخدآگاه،نا ممکن ،ممکن ایت

سلااااااااااااااااااااااااااااااام

میدونم چند وقته ننوشتم

اما الان برگشتم با یه عاااااااااااااااالمه انرژی

می دونین چرا؟چون الان من دانشجوی راز هستم

می شناسینش که؟

همون رازی که قراره باهاش به هر چی میخوایم برسیم؟باورتون میشه؟آره

حقیقت داره

من دارم تمرینش می کنم

فکر کنین چقدر لذت بخشه؟؟؟؟؟؟؟؟/ دنیا یه لیست داره که ما میتونیم هر چیزی رو که میبینیم و دلمون می خواد رو ازش سفارش بدیم

بدو ن هیچ محدودیتی

بدون اینکه به امکانات یا کمبودهامون فکر کنیم

قشنگه نه؟

فقط باید یه سری قانون ها رو بدونیم و تکنیک به کار گیریشون رو بلد باشیم

اگه می خواین با من همراه شین تا به دنیا نشون بدیم که بخوایم میشه،بگین هستین تا با هم شروع کنیم

من عاشقانه منتظر همتونم

میدونم که ما همدیگه رو پیدا میکنیم

می بوسمتووووووووووووون